پايان نامه كارشناسي رشته روان شناسي

بررسي اثربخشي مصاحبه انگيزشي بر انگيزه پيشرفت و نارسايي هيجاني دانش آموزان داراي ناتواني هاي يادگيري

فصل بندي:

فصل اول

كليات تحقيق

فصل دوم

مباني نظري وپيشينه پژوهش

فصل سوم

روش شناسي

فصل چهارم

تجزيه وتحليل

فصل پنجم

بحث و نتيجه گيري

مقدمه

كودكان بسياري هستند كه ظاهري طبيعي دارند ،رشدجسمي،قد و وزنشان حاكي از بهنجار بودن آنهاست و هوششان كما بيش عادي است ،به خوبي صحبت مي كنند ومثل همسالان خود با سايرين ارتباط برقرار مي كنند .درخانه نيز خودياري هاي لازم را دارند و از رفتار و اخلاق عادي برخوردارند. اما وقتي به مدرسه مي روند و مي خواهند خواندن،نوشتن و حساب را ياد بگيرند،دچار مشكلات جدي و قابل ملاحظه مي شوند.اين كودكان با مشكلات يادگيري درمدرسه روبروهستند واين امرگاهي به شكست تحصيلي وترك تحصيلي منتهي مي شود. 

اين مسئله ناتواني در درك ويادگيري مطلوب برخي ازمطالب آموزشي در برخي از دانش آموزان و بعضا" دانشجويان در سالهاي اخير بطور فوق العاده اي مورد توجه متخصصان وكارشناسان تعليم وتربيت قرار گرفته است (افروز،1385). اين مشكلات،واقعيت هاي غير قابل انكاري هستند كه در تمام جوامع،فرهنگ هابه چشم مي خورد و ناتواني آنها ناشي از بهره هوشي پايين،نارسايي حسي ،آموزش ناكافي وفقر فرهنگي آنها نيست (هالاهان و كافمن،1988؛ترجمه جوادي،1386). كودكان داراي اين مشكلات كه عمدتا" دچار ناتواني هاي يادگيري هستند،

واينكه اغلب ظاهري طبيعي دارند و از لحاظ رشد جسمي ،قد و وزنشان حالت عادي دارند و از نظرهوش نيز داراي عقب ماندگي ذهني نمي باشند،مانند ساير همسالان خود صحبت كرده و بازي مي كنند ،ولي آنان عمدتا"از نظر درسي در يك يا چند زمينه با مشكل جدي روبرو بوده و بدون بهره گيري از آموزش هاي ويژه نمي توانند ادامه تحصيل دهند(فريار و رخشان،1379).

صاحب نظران حيطه اين اختلال،يك رشته ويژگي ها را براي اين اختلال مشخص كرده اند  كه شامل موارد زير است ؛ اختلاف بين توانايي بالقوه و عملكرد واقعي،دشواري يادگيري تحصيلي،اختلالات زباني،اختلالات ادراكي،اختلالات خاص يادگيري،نارسايي فراشناختي ،مشكلات اجتماعي،عاطفي،مشكلات حافظه اي، اختلالات حركتي ،مشكلات توجه وبيش فعالي (كريمي،1383).

يكي از عواملي كه احتمالا"با ناتواني هاي يادگيري دانش آموزان مرتبط مي باشد، ،نارسايي هيجاني  مي باشد.اين مفهوم در حيطه روانپزشكان و درمانگران اختلالات روان تني قرار دارد ودر بسياري ازبيماران روان تني ديده شده است. نارسايي هيجاني، بعنوان يك پديده هيجاني به اختلال خاص در كاركرد رواني اطلاق مي گردد كه در نتيجه فرايند بازداري خودكار اطلاعات و احساسات هيجاني بوجود مي آيد(مددي وقائلي،2002).نارسايي هيجاني رابعنوان توانايي كم براي متمايز كردن احساسات هيجاني،توانايي كم براي بيان تجربيات هيجاني به صورت كلامي، توانايي كم براي تجربه كردن احساسات هيجاني ،كاهش تمايل براي فكر كردن درباره هيجانات تعريف مي كنند(سيفنوز ،1973).

اين اختلال كه به ناتواني در پردازش شناختي اطلاعات هيجاني وتنظيم هيجانها گفته مي شود،سازه اي است چند وجهي، متشكل از دشواري در شناسايي احساسات ،دشواري در توصيف احساسات براي ديگران و جهت گيري فكري بيروني (تيلور و بگبي ،2000).ويژگي هاي اصلي نارسايي هيجاني عبارت است از:ناتواني در بازشناسي وتوصيف كلامي هيجانهاي شخصي، فقرشديد تفكر نمادين كه آشكار سازي با برخورد ها، احساسات،تمايلات وسائق ها را محدود مي كند.ناتواني در بكارگيري احساسات بعنوان علايم مشكلات هيجاني، تفكر انتفاعي در مورد واقعيت هاي كم اهميت بيروني،كاهش يادآوري روياها،دشواري درتمايز بين حالتهاي هيجاني وحس هاي بدني،فقدان جلوه هاي عاطفي چهره، ظرفيت محدود براي همدلي و خود آگاهي(تول،مداگليا و رويمر ،2005). نارسايي در تنظيم ومديريت هيجانها(فرايند گذار از پردازش به عمل)از ويژگيهاي نارسايي هيجاني است (تيلور و بگبي،2000).

يكي ديگر از متغيرهاي مهم اثرگذار و مشكلات احتمالي در افراد داراي اختلال يادگيري، انگيزه پيشرفت  مي باشد.بررسي ها نشان مي دهند كه انگيزش يكي از عوامل اصلي رفتارها است و درتمام رفتارها از جمله يادگيري،عملكرد ادراك،دقت،يادآوري،فراموشي،تفكر ،خلاقيت و هيجان اثر دارند.(موراي،ترجمه براهني،1369).به طور كلي انگيزش را به موتور و فرمان اتومبيل تشبيه كرده اند ودراين مقايسه نيرو و جهت،مفاهيم عمده انگيزشي هستند.انگيزش متغيري فرضي است كه روان شناسان تربيتي، بود و نبود و درجات آن را در دانش آموزان از راه مشاهده رفتار ويا نمرات درسي در فضاي آموزشي استنباط مي كنند(ريو ،2005؛ترجمه سيدمحمدي،1386).بالاخره انگيزه محرك اساسي براي تمام اعمال ما است.انگيزه اشاره به پويايي رفتار ما دارندكه شامل نيازهاي ما،تمايلات و جاه طلبي هاي ما در زندگي مي باشد. انگيزه پيشرفت اساس ما در رسيدن به موفقيت و رسيدن به تمام آرزوهاي ما در زندگي است. انگيزه پيشرفت مي تواند بر نحوه اي كه يك فرد وظيفه اي را انجام مي دهد ويا تمايل به نشان دادن شايستگي را دارد،تاثيرگذار باشد(هاراكييويچ ،بارون ،كاتر  و اليوت ،1997).در واقع منظور از انگيزه پيشرفت،ميل يا اشتياق براي كسب موفقيت وشركت در فعاليتهايي است كه موفقيت درآنهابه كوشش و توانايي شخص وابسته است(اسلاوين،2006؛ترجمه سيد محمدي، 1385).

از جمله مداخله هايي كه مي تواند برانگيزه پيشرفت ونارسايي هيجاني دانش آموزان داراي ناتواني يادگيري تاثير داشته باشد و تاكنون مورد توجه پژوهشگران قرار نگرفته است مصاحبه انگيزشي  مي باشد.مصاحبه انگيزشي روشي مراجع محور است كه رهنمودي براي تقويت وافزايش انگيزه دروني بوده و به منظور تغيير ،از طريق كشف،شناسايي و حل ترديدها ودو سوگرايي استفاده مي شود. مدل مفهومي مصاحبه انگيزشي،بر پايه مفاهيمي از فرايند تغيير پروچسكا و ديكلمنته ،موازنه تصميم گيري  جانيس  و مان  ،نظريه متعادل سازي   برم ،نظريه ادراك خويشتن  بيم ،نظريه خود سامان دهي  كانفر  و نظريه ارزش هاي  راكيج  شكل گرفته است(فيلدس ،2006).در اين نظريه با تكيه بر حمايت نظري نظريه خودتعيين گري ، تاكيد زيادي بر ارضاي نيازهاي بنيادي روانشناختي خودمختاري  ،شايستگي  وارتباط با ديگران  مي شود.ارضاي اين نيازها شرايط لازم را براي رشد روانشناختي ، انسجام يافتگي و بهزيستي شخص فراهم مي كنند(دسي و رايان ،2000).

  بنابراين با توجه به مطالب بالا هدف اين پژوهش تعيين اثر بخشي مصاحبه انگيزشي بر انگيزه پيشرفت ونارسايي هيجاني  دانش آموزان داري ناتواني هاي يادگيري شهر پارس آباد مي باشد.